شرح دعای مکارم الاخلاق( 114)
عفو و بخشش گناهکاران از صفات حضرت بارىتعالى است و در این باره آیات و اخبار بسیارى است و در اینجا به ذکر یک آیه و یک حدیث اکتفا مىشود: ان الله کان عفوا غفورا. بىگمان خداوند آمرزنده و بخشنده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: ان الله عفو یحب العفو. رسول اکرم (ص) فرمود: خداوند، بخشنده است و بخشش را دوست دارد.
عفو گناهکاران و گذشت از کیفر آنان یکى از عوامل بسیار موثر در ابقاى دین الهى و ادامهى پیروى از شرع مقدس است، چه آنکه عفو گناه به مسلمانان امید مىبخشد و امیدوارى منشاء تحرک و فعالیت است. از مقام رفیع معصومین علیهمالسلام که بگذریم تمام مردم، بیش و کم، دچار لغزش و گناهاند، اگر بناى شرع مقدس بر این مىبود که هر گناهى قطعا کیفر داشته باشد و مشمول عفو و اغماض نشود مردم از رهایى و نجات از عذاب الهى ناامید مىگشتند و بر اثر نومیدى نه تنها نسبت به دین حق دلسرد مىشدند بلکه جرات و جسارتشان به محرمات و معاصى افزایش مىیافت، با خود مىگفتند: ما که قطعا جهنمى خواهیم بود چرا خویشتن را در دنیا از گناهان لذتبخش و مسرتبار محروم نماییم. براى آنکه مردم باایمان دچار چنین وضع اسفبارى نشوند و بر اثر یاس و نومیدى، اعمال غیرمشروع گسترش نیابد و موجب سقوط انسانها نشود خداوند صریحا در قرآن شریف فرموده: قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم.
پیمبر گرامى! بگو اى مردمى که به خود ستم نموده و به نفس خویش اسراف کردهاید از رحمت بارىتعالى مایوس نشوید، خداوند تمام گناهان را مىآمرزد که او بخشندهى مهربان است.
خلاصه عفو و بخشش حضرت حق مایهى امیدوارى مردم و موجب حفظ اساس اسلام و ادامهى پیروى مسلمین از تعالیم شرع مقدس است. براى آنکه جوامع بشرى به سجایاى انسانى متخلق باشند، انسان زیست کنند، و از مزایاى انسانیت برخوردار گردند باید تشبه به کامل یابند، همانند حضرت بارىتعالى گناهکاران را مورد عفو و اغماض قرار دهند، و از انتقامجویى و درندهخویى که مایهى انحطاط و سقوط انسانیت است اجتناب نمایند و در این باره روایات بسیارى از اولیاى گرامى اسلام رسیده که در اینجا پارهاى از آنها ذکر مىشود: عن النبى صلى الله علیه و آله قال: الا ادلکم على خیر اخلاق الدنیا و الاخره تصل من قطعک و تعطى من حرمک و تعفوا عمن ظلمک. رسول اکرم (ص) فرمود: آیا شما را دلالت نکنم به نیکوترین اخلاق دنیا و آخرت؟ سپس توضیح داد: مىپیوندى به کسى که از تو بریده، عطا مىکنى به آن کس که تو را محروم ساخته، مىبخشى آن را که به تو ظلم نموده است.
و عنه صلى الله علیه و آله قال: خیر اهل الدنیا و اهل الاخره اخلاقا من یعفو عمن ظلمه. و نیز فرموده است: بهترین اهل دنیا و بهترین اهل آخرت از جهت اخلاق کسى است که ظالم خود را مشمول عفو و اغماض خویشتن قرار مىدهد.
عن على علیهالسلام قال: اذا قدرت على عدوک اجعل العفو عنه شکرا للقدره علیه. على (ع) فرموده: وقتى بر دشمن خود تسلط یافتى عفو او را شکر قدرت و پیروزى خویشتن قرار ده.
و عنه علیهالسلام قال: قله العفو اقبح العیوب و التسرع الى الانتقام اعظم الذنوب. و نیز فرموده است: کمى عفو در آدمى قبیحترین عیب است و شتابزدگى در انتقام گرفتن بزرگترین گناه.
ناگفته نماند که عفو ظالم در موردى پسندیده است که او شایستهى عفو و اغماض باشد و اگر ظالم، انسان پست و نالایقى است عفو او زیانبار خواهد بود و بر تجرى وى مىافزاید:
عن على علیهالسلام قال: العفو یفسد من اللئیم بقدر اصلاحه من الکریم. على (ع) فرموده: فساد عفو ظالم فرومایه به مقدار صلاحى است که از بخشیدن انسان کریمالنفس عاید مىگردد.
نتیجه آنکه خداوند عفو و بخشنده است. اگر انسان باایمان از راه مجاهده و کوشش، این سجیهى پسندیده را ملکهى خود سازد و از کسى که به وى ظلم مىکند بگذرد و مورد عفوش قرار دهد به کامل، یعنى ذات مقدس حق، تشبه یافته و به یکى از مکارم اخلاق متخلق شده است. ائمهى معصومین علیهمالسلام ضمن دعاهاى خود از عفو بارىتعالى سخن مىگفتند و از پیشگاه مقدسش درخواست بخشش مىنمودند . امام سجاد (ع) در دعاى شانزدهم صحیفهى سجادیه به خداوند عرض مىکند: انت الذى وصفت نفسک بالرحمه فصل على محمد و آله و ارحمنى و انت الذى سمیت نفسک بالعفو فاعف عنى. بار الها! تو نفس خود را به رحمت توصیف فرمودهاى پس درود فرست بر محمد و آلش و مرا مشمول رحمت خود قرار ده، بار الها! تو خود را به نام عفو و بخشنده خواندهاى، از من بگذر و عفوت را شامل حالم بفرما.
امام صادق (ع) ضمن یکى از مناجاتهاى خود عرض مىکند: الهى! لئن طالبتنى بذنبى لاطالبنک بکرمک و لئن طالبتنى بجریرتى لاطالبنک بعفوک. بار الها! اگر گناهم را مورد مطالبه قرار دهى من کرمت را مطالبه مىکنم، بار الها! اگر گناهم را مایهى مطالبه بخوانى من عفو و گذشتت را مطالبه خواهم نمود.
امام سجاد (ع) در جملهى دوم دعاى «مکارمالاخلاق»، موضوع سخنرانى و بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض مىکند: و الى عفوک قصدت، بار الها! عفو تو را قصد نمودم و به امید بخشش و اغماض به درگاهت آمدهام.
در جملهى سوم دعا عرض مىکند: و الى تجاوزک اشتقت، بار الها! به گذشت و اغماض تو اشتیاق دارم.
در قرآن شریف، کلمهى «تجاوز» به معناى گذشت حضرت بارىتعالى از گناه در یک آیه آمده و خداوند تفضل و عنایت خویش را دربارهى گروهى شایسته و لایق چنین بیان فرموده است:
اولئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا و نتجاوز عن سیئاتهم اینان کسانى هستند که به شایستهترین وجه اعمالشان را قبول مىنماییم و از گناهانشان مىگذریم.
امام (ع) در جملهى اول دعا که مورد بحث امروز است کلمهى «مغفرت» را به کار برده و در جملهى دوم کلمهى «عفو» را آورده و در جملهى سوم از «تجاوز» نام برده است. روح سخن در هر سه کلمه، درخواست بخشش حضرت بارىتعالى است. نکتهى شایان بحث در جملهى سوم به کار گرفتن لفظ اشتیاق است.
فارسى زبان از کلمهى «شوق» همان را مىفهمد که عربزبان درک مىکند. «شوق» به معناى علاقه و میل شدید است و این حالت روانى در افرادى یافت مىشود که نسبت به کارى که انجام مىدهند خیلى بیش از حد عادى مجذوب و دلبسته باشند، مثلا افراد تاجر و کاسب معمولا به درآمد مالى و به کسب و کار خود علاقه دارند ولى افرادى یافت مىشوند که عاشق مالاند و آنچنان شیفتهى گردآورى ثروتند که براى انجام یک معاملهى سودبخش ساعتها مىنشینند و حرف مىزنند، نه احساس گرسنگى مىکنند و نه از ادامهى بحث خسته مىشوند. رغبت و شوق اینان به درآمد مالى و کسب و تجارت، قابل مقایسه با افراد عادى نیست. کسانى که تحصیل مىکنند بیش و کم به درس خواندن علاقه دارند و به نسبت میل درونى، به جلسهى درس و بحث، تمایل نشان مىدهند، اما بعضى عاشق تحصیل علمند، آنقدر به درس خواندن و تحصیل علاقمندند که گاهى براى خواندن یک کتاب دو ساعت روى پا مىایستند و کتاب را تمام مىکنند و احساس خستگى نمىنمایند. علاقه و شوق افراد متدین در انجام تکالیف دینى و اداى فرایض الهى متفاوت است، بیشتر مردم نمازگزار، این وظیفهى عبادى را انجام مىدهند اما آنطور که باید متوجه معبود خود نیستند و در افکار شخصى خویشتن غرقاند، اما بعضى عاشق عبادت بارىتعالى هستند، در موقع نماز، تمام وجودشان عبادت مىکند و درون و برونشان در خضوع و خشوع است، اینان شائق عبادت و عاشق بندگى خدا هستند و در بعضى از روایات، کیفیت عبادت ائمهى معصومین علیهمالسلام به گونهاى بیان شده که حد اعلاى شوق آنان را به عبادت نشان مىدهد. رغبت و اشتیاق در عبادت بارىتعالى حاکى از درجات ایمان و مراتب معنوى عبادتکننده است، به هر نسبت که علاقهى فرد مومن به عبادت و تذلل در پیشگاه الهى بیشتر باشد به همان نسبت درجهى ایمان و یقین او بیشتر خواهد بود. عن على علیهالسلام قال: الشوق شیمه الموقنین. على (ع) فرموده: شوق در انجام وظایف دینى، رسم و روش اهل یقین است.
وضع روحى و تمایل معنوى مردم در عفو و بخشش بارىتعالى از گناهانشان نیز به نسبت درجات و مراتب ایمان آنان است. بعضى براى گناهان خود که در طول زندگى مرتکب شدهاند در فکر عفو الهى نیستند و بىتفاوت از کنار آنها مىگذرند، بعضى مىگویند: اگر خداوند گناهان ما را بیامرزد موجب شادى و مسرت ما خواهد شد، بعضى براى جلب عفو الهى حالت درخواست و تضرع دارند، اما کسانى که در مرتبهى عالى یقیناند پیوسته براى گناهان خود در ضمیر خویش احساس ناراحتى و تشویش مىکنند و عفو خدا براى آنان بالاترین عطیه است، علاقهى شدیدى دارند که مشمول رحمت حضرت حق واقع شوند و خداوند از آنان بگذرد. امام سجاد (ع) در جملهى سوم دعاى مورد بحث امروز در زمینهى گذشت حضرت بارىتعالى از مادهى شوق، کلمهاى را آورده و عرض مىکند: و الى تجاوزک اشتقت، بار الها! علاقه و میل شدیدم در این است که از من بگذرى و عفو و بخششت شامل حالم گردد.
امام سجاد (ع) در چهارمین جملهى این قطعه از دعاى «مکارمالاخلاق» که آخرین قسمت بحث امروز است به پیشگاه خداوند عرض مىکند: و بفضلک و ثقت، بار الها! به رحمت و تفضل تو وثوق و اطمینان دارم. «فضل» در لغت به معناى «زیاد بودن» است و این کلمه در موارد مختلف به معانى گوناگون به کار مىرود و در اینجا فقط راجع به فضل و رحمت بارىتعالى که محتواى دعاى امام سجاد (ع) است توضیح داده مىشود. دربارهى فضل و رحمت حضرت بارىتعالى آیات بسیارى در قرآن شریف و روایات زیادى در کتب احادیث از اولیاى گرامى دین و حق رسیده و مکتب اسلام، مسلمانان را به گونهاى تربیت نموده است که همهى آنان به رحمت و فضل الهى بسیار دلبسته و امیدوارند: و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکى منکم من احد ابدا.
اگر فضل و رحمت بارىتعالى شامل حال انسانها نمىبود احدى از پلیدى و آلودگى گناهان رهایى نمىیافت.
و اذا جاءک الذین یومنون بآیاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمه. وقتى مومنین به آیات ما نزد تو مىآیند اول به آنان سلام بگو سپس اعلام نما که خداوند نفس خود را به فضل و رحمت نسبت به بندگان خویش ملتزم و متعهد نموده است.
حضرت زینالعابدین (ع) که خود معلم دین و حق و مربى مسلمانان است به فضل و رحمت الهى رجاى واثق دارد و با اطمینان خاطر در مقام دعا به پیشگاه الهى عرض مىکند: و بفضلک و ثقت، بار الها! به تفضل و کرمت مطمئنم.
براى آنکه ارزش وثوق و اعتماد به خداوند هر چه بهتر و بیشتر روشن شود در پایان بحث چند جملهاى در این باره به عرض شنوندگان محترم مىرساند. امید است مفید و سودمند واقع شود.
عن محمد بن على الجواد علیهماالسلام قال: الثقه بالله تعالى ثمن لکل غال و سلم الى کل عال. امام جواد (ع) فرمود: وثوق و اطمینان به خداوند، قیمت هر متاع عالى و گران است و نردبان بلندى است براى رسیدن به هر نقطهى رفیع و عالى.
پیمبران الهى با وثوق به خداوند، بت و بتپرستى را که مقبول عامه بود خرافت خواندند و با آنها مبارزه کردند. حضرت ابراهیم خلیل با اطمینان به خداوند، بتها را شکست و نمرود مدعى خدایى را محکوم نمود. حضرت موسى بن عمران و برادرش هارون براى دعوت فرعون مامور شدند، فرعونى که مردم را بردهى خود مىدانست و علنا مىگفت: انا ربکم الاعلى، من مالک و معبود بزرگ شما هستم.
پیشواى عالیقدر اسلام با وثوق به خداوند توانا، دعوت توحید و مخالفت با بت را آغاز نمود و با وجود آن همه دشمن مسلح و مجهز نهراسید و با اطمینان خاطر به ماموریت خویش ادامه داد و سرانجام پیروز شد، بتها را از میان برد و پرچم توحید را در آن منطقهى وسیع به اهتزاز درآورد و دامنهى دعوت آن حضرت به سایر کشورها کشیده شد. خلاصه آنکه وثوق و اعتماد به خداوند، سرمایهى بزرگ مردان الهى و مربیان بشر در مبارزه با شرک و ظلم بود. اینان با اطمینان خاطر در خطرناکترین صحنهها قدم مىگذاردند و بدون اضطراب و وحشت ماموریت خویش را انجام مىدادند. این همه شجاعت و صراحت نتیجهى اطمینان درونى پیمبران به ذات اقدس الهى بود و هر کس واجد این سرمایهى بزرگ باشد در همهى رویدادهاى خطرناک و اضطرابآمیز، قوى و نیرومند خواهد بود. قرآن شریف در این باره فرموده است: الا بذکر الله تطمئن القلوب، آگاه باشید که با یاد خداوند، دلها مطمئن و آرام مىشود.